پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی

چشم من بیا منو یاری بکن

چشم من بیا منو یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیر گریه مگه کاری میشه کرد
کاری از ما نمیاد ، زاری بکن
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می خواد
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تموم ابـــــــرای آسمونها
کاشکی میداد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من ، گریه کنن
قصه گذشته های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تا قیامت اشک حسرت ببارم
دل هیچکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم میاره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمه
سرنوشت چشاش کوره ، نمیبینه
زخم خنجرش میمونه رو سینه
لب بسته ، سینه غرقه به خون
قصه بودن آدم همینــــــه
اون که رفته دیگه هیچوقت نمی آد
تا قیامت دل من گریه می خواد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد