پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی

زندگی کردم شاکی نیستم

 

دردها ساختیم

زندگی یک بازی درداوراست

زندگی یک اول بی اخراست

زندگی کردیم اما باختیم

کاخ خود را روی

لمس باید کرد این اندوه را

برکمر باید کشید اندوه را

زندگی با همین غم ها خوش است

با همین بیش وهمین کم ها خوش است

باختیم و هیچ شاکی نیستیم

برزمین خوردیم وخاکی نیستیم. 

ندگی کردم شاکی نیستم

نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام۰ اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست

نظرات 1 + ارسال نظر
asemon دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ق.ظ http://asemonesham.blogfa.com

zendegi yek forsate bi hasele..zendegi donyaye por dardo gele...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد