پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی

حالا که عاشق یکی دیگه شدی.

حالا که عاشق یکی دیگه شدی




حالا که لایق یه دیونه شدی


بذار حقیقتی رو برات بگم


قصه ی یه عاشق دیونه رو برات بگم :




یه روزی یه دیونه عاشق یه دیونه میشه
.


عاشق دیونه ی ما آواره ی صد تا می خونه میشه
.


نمی گفت به معشوقش دوسش داره عاشقش
.


آخه روش نمیشد بگه لالایی شبای اون اسم عاشقش
.


وقتی خیره میشد به عکس اون ثانیه ها معنی نداشت
.


تو قلب دیونه ی ما بی وفایی رنگی نداشت
.


فکر میکرد دنیا همه مثل اونن



خوب میتونن قلب همو از تو نگاها بخونن .


اما دید یه روز همه میگن



معشوقش عاشق یکی دیگه شده .


دست به دست اون راهی می خونه شده
.


دیونه ی ما اون روز شکست
.


اون شب لالایی نداشت تا صبح نشست
.


اشکُ تو چشاش من دیدم حلقه می بست
.


بعد زد ، آینـَـــــه رو شکست
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد