حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
من پر از باور بودن هستم..چون تو هستی .. و نگاهت معبد عشق من است..
چون تو دریای منی و من ماهی کوچک هستم که دراحساس تو جاری شده است..
تو خود واژه ی عشقی و من از تو لبریز..
دست هایت سیب سرخ خواستن چشم من است..
من به سرزمین گرم تو هجرت می کنم..
من پناهنده ی بی تردیدم..
در پی راز تو حیرانم من..
به کجا خواهم رفت..
عماد
شنبه 8 آبانماه سال 1389 ساعت 09:51 ق.ظ
چه بگویمت ای عشق؟
که بودنت یک درد است و
نبودنت هزار ویک درد!!