سلام دوستان گلم و عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه راستش می خواستم یه چیزی بهتون بگم چند وقتیه چشمام درد میکنه یعنی خیلی درد میکنه دکترم بهم گفته باید یه چند وقتی به نور شدید ومستقیم خیره نشم خلاصه تا مامانو خالم اینو شنیدن گیر دادن که...خودتون گرفتین دیگه
ممکنه یه چند وقتی نباشم واقعا دلم براتون تنگ میشه واسم دعا کنین اگه این چند وقته دیر اپ شدم و یا دیر بهتون سر زدم ببخشین .
شاید هرچند یک باری اومدم که نظراتتونو اوکی کنم.
خیلی دوستتون دارم زود میام.
امیدوارم زودتر خوب بشی دوست خوبم.برات آرزوی سلامتی میکنم
عماد جان از اینکه میری دلگیرم
بدون تو اینجاخیلی خالی میشه
ولی دعا میکنم زودتر چشمات خوب بشه
منم دوستدارم ودلم برات خیلی خیلی خیلی تنگ میشه حالا بدون تو چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا بد نده عماد واست دعا کردم همین حالا منتظرتم که برگردی
وای چرا چشات درد می کنن؟حتما بچه درس خونی !
دلم برات تنگ می شه زود خوب شو برگرد
مواظب خودت باش
دعا می کنم هر چه زود تر خوب شی
عماد
عماد
عماد
من چند روز نبودم با یه مشکل بزرگ حالا میام میبینم تو میخوای بری
سلامتیت از همه چیز مهمتر عزیزم
زوووووووووووووووووووووووووووووووووووود
خوووووووووووووووووووووووووووووووووووب
شووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
چی شده عماد جون خدا بد نده...
یعنی میخوای عینکی بشییی
البته من دعا میکنم که هر چه زودتر چشات خوب خوب بشه آق عماد جون..همش اثرات درس خوندنه...من به خاطر تو ترک تحصیل میکنم..زود زودزود خوب شووووو
سلام عماد .خوب کاری میکنی عماد خوب استراحت کن. تا چشات خوب بشن...نوشته هاتو خوندم خیلی خوشم اومد..عکس هات هم حرف ندارن. امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشی. فعلا باییییییی
عماد جانم چطوری؟ بهتری؟ دلم یه ذره شده برات
امیدوارم خوب باشی
سلام عماد جان
واقعا ناراحت شدم
امیدوارم هر چه زودتر خوب بشی
حتما برات دعا میکنم
salam khobi? bazam mc ke sar zadi. ozr mikham man dir omadam.ye kam gereftari dashtam.dargir bodam
سلام چی شدی؟؟؟؟؟؟؟چطور شد؟؟؟؟؟؟؟؟ من اومدم ببخشید بهت سر نمیزدم نمیتونستم... امیدوارم زود زود خوب شی...مواظب خودت باش
عماد ببخش نبودم حلا خبرتو دیدم گفته بودی دردمیکنه مواظب خودت نبودی بدتر شدی واست دعا میکنم زود برگردی
همه ما منتظرتیم
عماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد سرت داد میکشم که چرابهم خبر ندادی
من حالا ازنگرانی چیکارکنم
زود بیا عماد انشاا..خوب میشی یعنی باید خوب بشی
شاهزاده ایرانی خدابدنده کجایی.
حلا فرید بهم گفت
بازم میام خبرتوبگیرم باشه دعام یادم نمیره
عمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد
عمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد
عمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد
عمـــــــــــــــــــــــــــاد
عمـــــــــــــــاد
دوست دارم
خوبی جونم منم خیلی دوست دارم دلم برات تنگ شده کی میای یه خبر بده ببینم چشای خوشگلت در چه حاله
داداشی سلام
کی میای دلم برات تنگ شده
کاش زودتر چشات خوب شن
سلام عــــــــــــــــماد جان
خوبی؟؟
یه خبری از خودت بهمون بده
همگی دلواپستیم
چشمات چه طوره؟؟؟؟ انشالله زودتر خوب خوب بشی
سلام
خوبی؟چشات بهترن؟
می بینی تو مدتی که نبودی چه اتفاقایی برام افتاده؟
زود خوب شو بیاااا
سلام خوبی؟
ایشالا خیلی زود خوب میشی و مسئله ی جدی نیستش
همه برات دعا میکنیم
فعلا
سلام خوبی؟ بهتری؟
مرسی که بهم سر زدی
ایشالله که دوباره مجبور نشم یه مدت اینجا رو رها کنم .
همچنین ایشالله تو هم بهتر میشی.
فعلا
سلام چرا نمیای داداشی
چشات بهترن؟
عماد خوبم از من نرنجیده باشی من منتظر جوابت هستم راستی برای ایام محرم میخوایم بیام کرمانشاه
سلام عماد جون خوبی .. حداقل وقتی میای اپ کن که دلم هزار راه نره.. چشات خوبه؟؟ این چندتاست؟؟؟ ایاشالله که بهتری.. قبلا بیشتر میومدی..
سلام.عماد خوبی؟چشات خوب شدن؟ خوشحالم دوباره اومدی. مرسی. منم به یادتم. وبت خیلی ناز شده. زودتر اپ کن.
ای دوست گلی به یادگاری بفرست ، گر گل نبود خوشه خاری بفرست، هر چند ندارم خبر از احوالت ، این نامه که میرسد جوابی بفرست.
Ap kardam biya.nazar bezar khoshhalam kon.agar momkene har dafe ke miyae to webam ro banerha click kon.
سلام خوبی؟ بهتری؟ چشات خوب شدند؟
من آپم اگه تونستی بهم سر بزنی خوشحال میشم
فعلا
سلام داداشی خوبی؟چه میکنی؟چشات بهترن؟پس کی میای؟
به یه مسابقه دعوتت کردم
سلام داداشی خوبی؟؟؟؟؟
مرسی ازت مرسی مرسی
درآنجا بر فراز قله کوه
دو پایم خسته از رنج دویدن
به خود گفتم که در این اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن
به سوی ابرهای تیره پر زد
نگاه روشن امیدوارم
ز دل فریاد کردم کای خداوند
من تورا دوست دارم دوست دارم
سلام داداشی خوبی ،چشات بهترن؟
یلدا مبارک
یروز در دفتر شعر خود
نقشی از یک کبوتر سفید کشیدم
به امید آنکه بال بگشاید
و به جای این همه نوشتن های بیهوده
خبر دلتنگی های مرا به تو برساند
یک هفته از دیروز گذشت
و
نه کبوتر را میل پرواز بود
و
نه مرا میل چشم بر داشتن از صفحه کاغذ
تمام امروز را با خود میاندیشیدم
چه نا خواسته قفس هایی که نیافریدیم
حتی به سادگی خط های آبی یک دفتر
چطوری عماد جان!!!
فصل گیلاس های قرمز می رسد
باد بر گیسوی زردم می دمد.
گفته بودم تا شروع این بهار
کاش می شد تیرگی را سر کنم
کاش می شد مثل فصل کودکی
گردش فصل هارا, از بر کنم.
گرچه باران, می رود, خورشید هست
رد خیس کودکی را خشکانده است.
باز بعد قصه های غصه های سال پیش
فکر می کردم بهاری در ره است...
ای دل من, ای بلور نازکم
گریه کن, شاید مزاری در ره است.
فصل گیلاس های قرمز می رسد
سرخی پای نگاهم کی به آخر می رسد؟
باد با سیلی گرم و خشک خود
لحظه هایم را به مردن می کشد.
گفته بودم وقت باران, چون گذشته پر ترانه می شوم
وقت خیس چتر و باران, من برای تو تداعی می شوم؟
رفته بودم زیر باران بی نگاهت, بی صدایت, با یاد تو
با ترانه, در کنار بی تو بودن, عاشقانه, عاجزانه, تر شدم
روز بود اما تو با شلاق شب, بر گناه عصمت من حد زدی
برشروع فصل های بی تو و من از چه رو, هان؟ از چه رو دامن زدی؟
آن شب از کنار کوچه باغت, کودکانه رد شدم...
جای اشک, خون چکید و بر ترانه, بر تمنای دلم, بی بهانه, سد شدم!!!
منظورت از دوست جدید چی بود؟؟؟؟؟
سلام خوبی انشاالله خدا بهت خوبی بده وب قشنگی داری
مرسی.
بازم سربزنیدخوشحال میشم.
به واسطه ی کارت در باره ثریا ی عزیز به دل نشستی
اگرچه زمانی مناسب نیست
برایت ارزوی شادی و سلامتی و بازگشت ارامش به چشمان زیبایت دارم
ممنون