پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی

نقاشی....عشق

 

نظرات 2 + ارسال نظر
ُُT مثل تبسم زیبای خدا جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.mahsa-tanha.mihanblog.com

در حیاط خانه ما باران میبارد
آهنگ رحمت ، نوای دلپذیریست
هوا تاریک است
از پشت پنجره صدای چک چک باران به گوش میرسد
آخر ، در حیاط خانه ما باران میبارد!
دلم ابریست
ابرهای سنگین و سیاه
که نوید بارانی طوفانی را میدهد
در حیاط خانه ما باران میبارد!
مینشینم کنج خانه
چه گرم و نرم است!
و به صدای باران گوش میدهم
با خود زمزمه میکنم
" چترها را باید بست
زیر باران باید رفت "
فاصله من تا باران فقط به اندازه گشودن یک در است
کاش باور داشتم !
در حیات باران میبارد!
با بلندتر شدن صدای باران
چراغ های خانه خاموش میشود
برق رفت!
سکوت همه جا را فرا گرفت
مضطرب شدم
خدای من چگونه راه را از چاه تشخیص دهم؟!!
یک لحظه صدای باران توجه من را جلب کرد
خدای من
نوای رحمت و پاکیت چقدر رساتر به گوش میرسد!
صدای باران را راحتتر میشنوم
درست است همه جا تاریک است
و شاید به گمان اولیه
تشخیص راه از چاه دشوار است
لیکن ، اگر خوب گوش کنی صدای باران رساتر به گوش میرسد
در حیات ، باران با صدایی رساتر می بارد!
فقط کافیست
باور کنیم
در بگشائیم و به زیر باران برویم .
همین !

ُُT مثل تبسم زیبای خدا جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ب.ظ http://www.mahsa-tanha.mihanblog.com

عکسای زیبایی هستن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد