عشق منو تو توی قلبم میمونه
عطر دست تو توی یادم میمونه
روزای با تو هرگز یادم نمیره
وقتی تو هستی قلبم آروم میگیره
بوی بارون بوی یاس اومدی مثل سکوت
حیف اون شاخه گلی که تو دستای تو بود
تو شدی یه زندگی من شدم عادت تو
حیف پر پر زدنم هنوزم به پای تو
گفتی آرزوم همینه واسه بودنت بمیرم
دست سردمو ندیدی من به آرزوت رسیدم
بوسه ی سرد رو قبرم سرد تر از خاک تنم شد
آخرین خاطره مات نگای بی صدا شد
تو که از من که گذشتی اما من بی خبرم
کاش میشد یه روز بفهمی چی آوردی به سر
م
در شب های سکوت و سرد، در سایه روشن گل ها فانوس عشق تو مید رخشد تا در کنج تنهایی و خلوت پر شور مهربانی تو را فریاد کنم.
ای عشق با احساس درغربت دلم هجرانی است و تو... صدای غمگین سکوت را بی پرده میشکنی تا تنها کس روی زمین باشیم.
ای عشق پیچان، آسوده در میان دستان هم از جهان خواهیم گذشت. با تو تنها شبگرد عاشق در کوچه های دلتنگی عشق هستم.