پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی

همین...

سلام امروز ساعت 9 صبح رفتم دانشگاه قرار بود تا  3 کلاس باشم 2 ساعت آخر امتحان ریاضی داشتیم همه بچه ها خودشونو آماده کرده بودن که همرو از روی دست هم کپی کنن تا یکی از هم کلاسام (بهنوش) وقتی ازم خواهش میکرد که واسش برسونم منم گفتم باشه

اخه ریاضیم خوبه همه استرس داشتن هی میومدن هی میرفتن آخرش یکی از بچه ها گفت استاد نمیاد ....

منم اومدم خونه تا اینکه یکی از دوستام واسم نظر گذاشته بود همین حالا خوندمش که خیلی خیلی خیلی ناراحت شدم ...همین

نظرات 4 + ارسال نظر
رز شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:45 ب.ظ http://www.mydailynotes.blogsky.com

درود
مرسی که سرزدی به وبم:)
راستی آهنگ وبتم باحاله;)

گیلدا شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:32 ب.ظ http://joojoo1990.blogfa.com

سرگیجه ات خوب شد؟

گیلدا دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ب.ظ

ما هم خوبییییییییم...

مریم یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:31 ب.ظ

خیلی وبلاگ قشنگی داری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ولی لطفا یه کم عشقولانه ترش کن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد