پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی
پسرایرونی

پسرایرونی

حرف دل یه پسرعاشق ایرونی

من میگم بهم نگاه کن

من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشماتو واکن
تو میگی منو رها کن
من میگم قلبمو نشکن
تو میگی من میشکنم من?من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی?من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمیشه
من میگم تنهام میذاری?تو میگی طاقت نداری?من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت برو زیبا به سلامت

اگه توبری..

اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم هر چی گل شقایقه رو خک مجنون می ذارم اگه تو از پیشم بری من خودم و گم می کنم به عمر تو رو شرمنده حرفای مردم می کنم اگه تو از پیشم بری دل رو به دریا می زنم غرور خورشید و با برف آرزوها می شکنم اگه تو از پیشم بری کار من آوارگیه خلاصه شو واست بگم که آخر زندگیه اگه بری شکایت تو رو به دریا میکنم شقایقای عالم و من بی تو رسوا میکنم اگه تو از پیشم بری زندگی خکستریه فرداش یکی خبر می ده دلت پیش دیگریه اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن شکایت چشم تو رو به مررغ عاشق میکنن
اگه بری پرستوها از زندگیشون سیر میشن آهوا توی دام صیادای پیر اسیر می شن اگه بری دریا پر از اشک و نیاز ماهیاس شبای شهرمون مثه چشمای عاشقت سیاس اگه بری یه شب تو خواب دریا رو آتیش می زنم نردبون آسمون و با هر چی نوره می شکنم
اگه بری پروانه ها شمعا رو خاموشن میکنن
قنریای قفسی دل و فراموش میکنن
اگه بری پلک گلا از غم عشق تو تره یکی مثه من دلش از چشمای تو بی خبره اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه اگه بری مجنون دیگه از من و تو نمیگذره نرو بذار ببینمت باز از کنار پنجره اگه بری من می مونم با بازی های سرنوشت
که من رو تو دوزخ گذاشت ترو فرستاد به بهشت اگه بری به آسمون شب شکایت میکنم یه شب می شینم با خدا تا صبح خلوت میکنم
اگه بری پرنده ها بر نمی گردن به لونه بی تو کدوم پرنده ای راه خودش رو می دونه اگه تو از پشم بری تو ابرا غوغا میکنم
برای مردن گلا بهونه پیدا میکنم
اگه تو از پیشم بری یاسا ترک بر میدارن شبنما رو گل رز مگه حتی طاقت میارن اگه بری مردم منو به هم دیگه نشون می دن می پرسن از همدیگه که چی راجع من شنیدن اگه بری همه میگن عشق من و تو هوسه بمون با هم نشون بدیم که عشق ما مقدسه اگه بری می لرزه فرهاد و ستون بیستون به خاطر اونم شده تو تا ابد پیشم بمون اگه بری می گن دیدی این آخر و عاقبتش ما هیچ کدوم و نمی خوایم نه رنج و ئنه محبتش اگه بری نمی دونن شاید واست خوشبختیه نمی دونن لذتت بعضی خوشیا تو سختیه اگر چه وقتی تو بری دیگه من و نمی بینی اگه بخوای هم می باید تا فصل محشر بشینی
اما تورو جوون خودت که از همه عزیزتری
با یک نگاهت منو تا اوون ور دنیا می بری اگه میشه بری یه جا به آرزوهات برسی یا که دور از چشمای من قلب تو دادی به کسی
برو منم با ید تو زندگی رو سر میکنم گاهی به اشتیاق تو قلبم و پر پر میکنم
عیدا که شد عشق تو رو تو قلب هفت سین می چینم با اینکه رفتی باز تو رو کنار هفت سین می بینم
غصه نخور دنیای ما سمبل بی وفاییه هر چی من و تو می کشیم تقصیر آشناییه راستی اگه بخوای بری این جوری طاقت می یارم خودم باید دست تو رو دست غربت بذارم اگه بری دنبال تو میام تا اوج آسمون
اون وقت می بینم همه رو پس تو نرو پیشم بمون
دلت می خواد اگه یه روز بدون من می رفتی یه جا دنبال مهربونیات آواره شم تو کوچه ها اگه بری یه وقت می ای می بینی مریم نداری
اون وقت باید دسته گل و رو خک مریم بذاری
اگه بری بیدای مجنون و پریشون می کنم
سقف دل و بر سر آرزوها ویرون میکنم
اگه بری اینجا یه دل بمون که صاحب اون مریمه اگه بری دعای من بازم می یاد پشت سرت من به فدای تو و عشق تو و فکر سفرت

خودکارم را ...

خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم.

به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.

دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟

در آواز شب اویز های عاشق؟

در چشمان یک عاشق مضطرب؟

در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟

دلم می خواهد وقتی باغها بیدارند،برای تو نامه بنویسم.

و تو نامه هایم را بخوانی و جواب آنها را به نشانی همه ی غریبان جهان بفرستی.

ای کاش می توانستم تنهاییم را برای تو معنا کنم و از گوشه های افق برایت آواز بخوانم.

کاش می توانستم همیشه از تو بنویسم.

می ترسم روزی نتوانم بنویسم و دفترهایم خالی بمانند و حرفهای ناگفته ام هرگز به دنیا نیایند.

می ترسم نتوانم بنویسم و کسی ادامه ی سرود قلبم را نشنود.

می ترسم نتوانم بنویسم وآخرین نامه ام در سکوتی محض بمیرد وتازه ترین شعرم به تو هدیه نشود.

دوباره شب،دوباره طپش این دل بی قرارم.

دوباره سایه ی حرف های تو که روی دیوار روبرو می افتد.

دلم می خواهد همه ی دیوارها پنجره شوند و من تو را میان چشمهایم بنشانم.

دوباره شب ،دوباره تنهایی و دوباره خودکاری که با همه ی ابر های عالم پر نمی شود.

دوباره شب،دوباره یاد تو که این دل بی قرار را بیدار نگه داشته

ادامه مطلب ...

سنگ قبر من بنویسـید

سنگ قبر من بنویسـید خسته بود اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود چشمان او که دائما از اشک شسـته بود بر سنگ قبر من بنویســید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود

گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم. گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فکر کردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی، من راستش

ادامه مطلب ...

زندگی کردم شاکی نیستم

 

دردها ساختیم

زندگی یک بازی درداوراست

زندگی یک اول بی اخراست

زندگی کردیم اما باختیم

کاخ خود را روی

لمس باید کرد این اندوه را

برکمر باید کشید اندوه را

زندگی با همین غم ها خوش است

با همین بیش وهمین کم ها خوش است

باختیم و هیچ شاکی نیستیم

برزمین خوردیم وخاکی نیستیم. 

ندگی کردم شاکی نیستم

ادامه مطلب ...

گفته های دل عاشق

به نام خدا خالق انسان/به نام انسان خالق غم ها

به نام غم ها به وجود اورنده اشک ها

.

به نام اشک تسکین دهنده قلب ها.

به نام قلب هاایجاد گرعشق .

وبه نام عشق زیباترین خطای انسان

...................................................... 

کاش درکتاب قطور زندگی سطری باشیم ماندنی نه حاشیه ای ازیادرفتنی .

...................................................... 

ابی ترازانیم که بی رنگ بمیریم ازشیشه نبودیم که باسنگ بمیریم

تقصیرکسی نیست که این گونه غریبیم شایدکه خداخواست این گونه بمیریم

...................................................... 

زندگی زیباست زشتی های ان تقصیر ماست

درمسیرش هرچه ناززیباست ان تدبیر ماست

زندگی اب روانی است روان می گذرد

هرچه تقدیرمن وتوست همان می گذرد

..................................................... 

در اقیانوس محبت شنا می کنم صدفی را برمی دارم و مروارید درونش را به

عنوان بهترین هدیه وبه عنوان بهترین گل به دستانت تقدیم می کنم ومی گویم

دوستت دارم.

..................................................... 

کاش لبخندهایت انقدرزیبا نبودند که امروزارزوی دیدن یک لحظه از لبخندهای عاشقانه ات راداشتم.

کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد تاامروز چشمان من به یادان لحظه بهانه گیرند واشک بریزند.

.................................................... 

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست

         اه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

                همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در اب

                         دردلم هستی وبین من و توفاصله هاست.

.............................................. 

کاش می شد اشک را تهدید کرد

               مدت لبخند راتمدید کرد

                          لحظه دیدار را نزدیک کرد.

............................................... 

خواستن ازخداعزت است/اگرداد رحمت است/اگرنداد حکمت است

خواستن از بنده خدا ذلت است/اگردادمنت است/اگرندادخفت است

............................................... 

برخاک بخواب نازنین تختی نیست/اواره شدن حکایت سختی نیست

از پاکی اشکهای خود فهمیدم/لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

............................................... 

               

درذهن نیافرینمت می میرم        ازشاخه اگر نچینمت می میرم

ای عادت چشمان بی حوصله ام   یک روز اگرنبینمت می میرم

............................................. 

من شعرسکوتم رادر گوش تو خواهم خواند

شب های بلندم را بایاد تو خواهم ماند

من ریشه عشقم را درقلب تو خواهم کاشت

ان صحبت اول رادر خواطره خواهم داشت

............................................... 

تاکه بودیم نبودیم

غم بی هم نفسی کشت مارا

 تاکه مردیم همگی یار شدند

 تاکه خفتیم همه بیدار شدند

 قدران شیشه بدانید که هست

 نه دران موقع که افتادوشکست

...............................................

ادامه مطلب ...