-
می بینم...تو نیستی
یکشنبه 12 آذرماه سال 1391 12:19
-
خیلی تنهام ....چرا خدا؟
سهشنبه 30 آبانماه سال 1391 11:14
-
همین...
شنبه 27 آبانماه سال 1391 17:14
سلام امروز ساعت 9 صبح رفتم دانشگاه قرار بود تا 3 کلاس باشم 2 ساعت آخر امتحان ریاضی داشتیم همه بچه ها خودشونو آماده کرده بودن که همرو از روی دست هم کپی کنن تا یکی از هم کلاسام (بهنوش) وقتی ازم خواهش میکرد که واسش برسونم منم گفتم باشه اخه ریاضیم خوبه همه استرس داشتن هی میومدن هی میرفتن آخرش یکی از بچه ها گفت استاد نمیاد...
-
هرجور راحتی...بای
جمعه 19 آبانماه سال 1391 18:12
-
نفس می خوام.....
یکشنبه 9 مهرماه سال 1391 12:24
-
تنهایی شلوغ....
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 14:08
-
دلم گرفته آسمون
شنبه 10 تیرماه سال 1391 10:39
-
چرا کسی نیست...
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 13:13
-
شاید.....
پنجشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1391 11:21
-
عید قشنگتون مبارک
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1391 18:52
اگرچه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدارو شکر که نوروز هرسال این فکر را به یادمان می آورد پس نوروز مبارک که سالتان را سرشار عشق کند سلام بچه ها عید همتون مبارک
-
خــــــون بازی
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 17:23
ا حساسی تو قلبش زبونه میکشه... احساسی که تحملش سخته ولی دور بودن ازش...غیر ممکن... حس میکنه عاشق شده... حس میکنه شعله های عشقه که قلبشو میسوزونه... سرمای این روزاشو فراموش میکنه... زخمای کهنه ی قلبشو به باد فراموشی میسپاره و فقط... با تموم احساسش به ندای دلش گوش میکنه......
-
بی خیــــــــــال
جمعه 2 دیماه سال 1390 09:48
اگه خیلی عاشقت بودم...بی خیال... اگه خیلی دوستت داشتم...بی خیال... اگه دنیام بودی و دنیامو ربودی...بی خیال... بی خیال اگه تا آخرین نفس پشتت بودم و تو باورم نکردی... بی خیال اگه تو بی محلی میکردی و من عاشق می موندم... بی خیال اگه تو قلبمو میشکستی و من، فقط سکوت میکردم... آره...بی خیال...اگه تولدم شد و جز یه پیام خالی،...
-
لبخند زورکی...
دوشنبه 30 آبانماه سال 1390 10:47
همه غرق شادی و من با یه لبخند زورکی... اشکامو لای قطره های بارون پنهون میکنم... با دلی که پر از حسرته... چشمای خیسمو به آسمون بی ستاره م میدوزم و با سینه ای که از درد... میسوزه...حسرته عمری خاطره رو به دوش میکشم... همه پر از خوشی و من با یه لبخند زورکی... قطره های بارونو به انتظار، میشمرم... با قلبی پر از آرزو......
-
دلم خیلی گرفته....
شنبه 28 آبانماه سال 1390 15:06
-
خسته ام میفهمید؟!
جمعه 20 آبانماه سال 1390 10:40
خسته ام میفهمید؟! خسته از آمدن و رفتن و آوار شدن. خسته از منحنی بودن و عشق. خسته از حس غریبان? این تنهایی. بخدا خسته ام از اینهمه تکرار سکوت. بخدا خسته ام از اینهمه لبخند دروغ. بخدا خسته ام از حادث? صاعقه بودن در باد. هم? عمر دروغ، گفته ام من به همه. گفته ام: عاشق پروانه شدم! واله و مست شدم از ضربان دل گل! شمع را...
-
هیچ کس نیست...
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 11:29
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم ...! با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!
-
همه می گویند تلخ ترین قسمت هر عشق جدایی است
جمعه 8 مهرماه سال 1390 10:21
همه می گویند تلخ ترین قسمت هر عشق جدایی است اما من می گویم تلخ ترین قسمت آن وقتی است که دو نفر عوض می شوند و به سختی می توانند همدیگر را تشخیص دهند تازه بعد از آن است که شاید جدایی اتفاق بیفتد و شاید حتی به آن نیازی نباشد
-
بگذار .......قلب سیاه
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 09:44
بگذار از آنچه که می آید بگویم از روزگار پرگلایه از آنچه مرا دلتنگ کرده است از آنچه مرا در خود شکسته است بگذارید باز بگویم ... از کسی که از دلش بی خبر است خسته ام ! به جان تو که از هیچکس و ناکس گله ای ندارم از عزیزانم حتی عزیزانی که مرا به سادگی باد آشفتند و پر پر کردند! نه ... نه... دیگر جایی برای گلایه نیست؛ تنها می...
-
ترس...
جمعه 1 مهرماه سال 1390 18:55
-
من میگم تو بی وفایی
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 12:50
من میگم چشات قشنگه تو میگی دنیا دو رنگه من میگم چه قدر تو ماهی تو میگی اول راهی من میگم بمون همیشه تو میگی ببین نمیشه من می گم خیلی غریبم تو میگی نده فریبم من میگم خوابت رو دیدم تو میگی دیگه بریدم من می گم هدف وصاله تو ولی میگی محاله من میگم یه عمره سوختم تو میگی قلبم رو دوختم من میگم چشمات و وا کن تو میگی من و رها کن...
-
کفش های من...
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 13:57
-
تنهایی...سیاه
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 13:40
-
خدا چرا دیگه مثل همیشه کمکم نمی کنی...
شنبه 29 مردادماه سال 1390 15:15
خدا چرا دیگه مثل همیشه کمکم نمی کنی چرا چند وقتیه باهام قهری اخه مگه عماد چیکارکرده چرا دیگه مثل قدیم وقتی شبا می خوابم نمی تونم بیام تو آسمون تا خود صبح باهات حرف بزنم چرا دیگه به حرفام گوش نمیدی کمکم کن خداجونم دارم کم میارم دیگه تحمل ندارم چقدر صبرکنم آره درسته من از اون بنده های صالحت نیستم ولی مگه بنده های خوبت...
-
دوست دارم
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 18:48
-
یکی هست، توقلبم ...
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 12:07
یکی هست، تو قلبم، که هر شب واسه اون می نویسمو اون خوابه نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه یه کاغذ، یه خودکار، دوباره شده همدم این دل دیوونه یه نامه، که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه یه روز همین جا توی اتاقم یکدفعه رفت، داره میره چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره گریه می کردم درو که می...
-
نقاشی....عشق
جمعه 21 مردادماه سال 1390 10:48
-
گفتی فقط توی عشق اول و آخرم...
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 12:55
گفتم چیکار کنیم تودلت جا داشته باشیم گفتی فقط تا اخر همون دوست داشته باشیم گفتم نکنه تو بری تموم میشه کار زارم گفتی نترس عشقم هیچ وقت تنهات نمی زارم گفتم می مونی با من اخرنمی شه باورم گفتی فقط توی عشق اول وآخرم گفتم یادت منو تنها نمی زاری یه دم گفتی تا آخردنیا فقط مال خودتم قسم خوردی تا جون داری پیشم بمونی حالا رفتی...
-
خدا دلم گرفته میدونی
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1390 10:06
میدونی خدا دلم گرفته میدونی که دیگه این تن زخم خورده من دیگه تحمل راه رفتن ونداره خدایا میدونم میدونی که چقدر دلم برات تنگ شده میدونم که میدونی چقدر دلم میخواد بیام پیشت میدونم... خدایا چرا به من بال ندادی تا هروقت دلم گرفت بپرم بیام پیشت خدای ا چرا حسرت یه بال و تو دلم گذاشتی چرا حسرت یه پرواز و تو دلم گذاشتی چرا.......
-
لحظه ها ...تنهایی.....لحظه ها
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 20:01
سلام بچه ها راستی این ماه تولد وبلاگمه
-
سلام امروز تولدمه....
شنبه 14 خردادماه سال 1390 18:27
سلام بچه ها حالتون خوبه بخدا خیلی دلم واسه همتون تنگ شده همش یاد پارسال میفتم که چقدر زود زود به هم سر میزدیم. اما همه یا شوهر کردن یا از این کشور رفتن و..... چی دارم میگم؟؟؟؟؟ اهااااااااااااااااا تولدمه یادم نبود خدایش دست این همراه اول"هیچکس تنها نیست" دردنکنه دیشب منو از خواب بیدار کرده که "مشترک...